سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دو تا سرتاغاری!!

سلام به همه همراهان عزیز
این اولین نوشته من در این وب با عنوان جدیدش است !
این شعر که برات گذاشتم یه شعره از شاعر طنز پرداز کشورمون جواد خلیلی که به نظر من ایشون یکی از ماهر ترین شاعران دررشته طنز هستن ومن به شخصه اشعار ایشون رو بسیاردوست دارم .امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.
اگه یه روز رفتی یه جای دنیا
واسه خودت ماشین خریدی اونجا
یه چی بخر شبیه پیکان باشه
صندلیاش مدل جوانان باشه
وقتی که پشت فرمونش نشستی
خواستی بفهمی که کجایی هستی
اول کار واسه جلو پنجره
یه نعل اسب عالی یادت نره!
تسبیحتو بپچ دور شستت
مبایلتم درار بگیر تو دستت
رعایت حق تقدم بده
گازو بگیر به هیچکیم را نده
با هر کی خواس جلو بیوفته لج کن
برو جلوش فرمونو فوری کج کن!
یه دفعه مثل اسب وحشی رم کن
روی تموم ادمارو کم کن
سبقتو هرجور که دلت خواست بگیر
از چپ اگه مشکله از راست بگیر!
تا میبینی راه نمیرن جماعت
لایی بکش برو بااند سرعت
نذار کسی تورو معطل کنه
هیچکی نباید باتو کل کل کنه!؟
پشت چراغ اگه جلوت واستادن
چراغ که بز سد یهو بوق بزن
تموم ادمابه جز تو خُلَن
نمیدونن چراغ چیه مُنگُلَن
همه بهجز تو دستو پا چُلُفتَن
بوق نزنی ممکنه راه نیفتن!؟
راستی کمر بنده تو هیچ وقت نبند!
محل نده به این چیزای چرند
هرکی کمربنده شو بسته هو کن!
خودت فقط روی شکم وِلو کن
همینجوری که پشت رُل نشستی
بذار همه خیال کنن که بستی؟!
گشنه شدی یه موقع پشت فرمون
یه چیز بذار تو دهنت بِلُمبون
دستتوبیرون ببراز پنجره
هرچقد اشغال داری شوت کن بره
تخمه اگه خوردی لُپاتو پُف کن
پوستشو تا هرجاکه میره تُف کن!!؟

نوشته شده در یکشنبه 89/6/21ساعت 12:33 عصر توسط سمیرا نظرات ( ) |

Design By : Pichak